×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

سرخط خبرها

در قلمرو دختران ذبخ

نوشته: دکتر فاضل خمیسی 
در قلمرو فاصله ها و سکوت و خجالت باید از نو متولد شویم ، خرابی ها را بسازیم و کاری کنیم که هیچ دختری از قهقهه های خنده اش نترسد!!!
خیلی سال ها پیش بود ، قبل از تلویزیون و باب شدن روزنامه  …
صدای بلندگوی دستی زیر عبای مردی که معمولاً غروب ها در کوچه های مناطق فقیر نشین آخرین اخبار حوادث را با لحن یک جارچی حرفه ای فریاد میزد می آمد:
 خبر ، خبر: « پسری سر مادرش  را بدلیل خیانت برید»
 خبر، خبر: « مردی سر دو تا از دخترانش را برید» …
 خبر ، خبر : « مادری خودش را آتش زد»
 و …
آن مرد عبا پوش که مهم ترین ابزارش بلندگوی دستی و دسته ای کاغذ کاهی بود، با صدای بلندگو مردم را به سوی خود فرا خوانده و کاغذها را که معمولاً هر کدام یک برگA۴ بوده و شرح حوادث مذکور را روی آنها نوشته و چاپ کرده بود را به قیمت هر کدام دو ریال می فروخت.
  اوج داستان‌ها بعد از خرید «کاغذ خبر» رخ میداد ، بیشتر همسایه ها  با تفسیرهای احساسی و استفاده از مفاهیم ، غیرت و ناموس و مردانگی ،حق را به «ذابح» داده و اینگونه بود که «قاتلان» برای مناطق اینچنینی و بر اثر القائات ساختگی به قهرمانانی تبدیل میشدند که حق آنها نه مجازات بلکه پاداش بود .
چه بسا مردان جوانی که بدلیل عقده های نهفته درونی و سرکوب شده بدنبال راهی بودند که رفتارهای قهرمانانه اینچنینی از خود بروز دهند و با دستاویز قرار دادن شکی ، سر خواهر نوجوان خویش را می بریدند…
   وقتی حجیم نمودن مفاهیم انتزاعی و قابل تفسیر از قبیل غیرت و ناموس پرستی از واقعیت های عینی بزرگ‌تر گردد ، فاجعه های قتل زیر سایه این مفاهیم ذهن ساخت کم رنگ و محو میشود.همه ما ، اعم از قاتل و مقتول قربانی جهالتیم!
پدری که خنجر فولادی و بزرگش را بر گردن نحیف و لطیف دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله اش میگذارد و در آن هنگام، شیرین زبانی های دخترک بیادش نمیآید بمعنای آنست که عقلش به اسارت مفاهیم دروغینی از قبیل ناموس و غیرت درآمده است …
  چند شب پیش وقتی در اظهار نظری گفتم که برخوردها و سربریدن ها بیشتر در جامعه ی کم سواد و فقیر است ،  پاسخ جوانی که آنطرفتر نشسته بود ، جلب توجه کرد : « کسی که درس میخونه و پولدار میشه غیرتش هم کم میشه» ، حالا بیا این رو قانع کن که اصلا بحث درس و مدرک نیست ، فقط کسی که درس  و کتاب میخونه ، به مسائل عاقلانه تر نگاه میکنه و  کمتر تحت تأثیر احساسات غلط قرار میگیره!!
شاید برای عصر و دوره ی کنونی بازتعریف برخی واژه ها ضروریست ، نمیشود در عصر ارتباطات و نزدیکی انسان ها و تلاش برای نهادینه شدن حقوق بشر در قالب و سبک های مختلف آن از سیاق عصر قرون وسطی برای غیرت و ناموس و شرف استفاده کرد . در دوره حاضر «آگاهی» و «شعور بخشی» به اطرافیان و خویش لازمه مسوولیت اجتماعی است .
وقتی در یک ،  بگو و مگوی زن و شوهری بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال زندگی مشترک به او میگوییم که به خانه ی پدرش برود و او را بصورت شفاهی از یک دسترنج طولانی مدت محروم و ناچیز کرده ایم و یا وقتی دخترانمان آن ته سفره بنشینند و حق ندارند با صدای بلند بخندند و یا وقتی ملزومات شخصی دختر نوجوانمان تابو  و لباسهای زیرش را نه روی بند لباس بلکه در اتاق و حتی زیر تختش خشک کند، مجالی برای صمیمیت و گفتگو نمی ماند …
 در قلمرو فاصله ها و سکوت و خجالت  باید از نو متولد شویم ،  خرابی ها را بسازیم و کاری کنیم که هیچ دختری از قهقهه های خنده اش نترسد!!!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.