نوشته : حسن بهنام
پیامبر اسلام (ص)، معلم اخلاق و عدالتورزی بود، مهربان و صبور بود، دلسوز مردمش بود، اهل صدق و وفاداری بود و هیچگاه به مردم دروغ نگفت و مالی از بیتالمال برای خود و خانوادهاش کنار نگذاشت.
او جامعهای نو بر پایهٔ دو رکن اخلاق و عدالت بنا نهاد. چرا که میدانست عدالت و اخلاق از عناصر اساسی پرهیز از افراط و تفریطگرایی بوده و مانع سقوط ارزشهای انسانی هستند و یقیناً جامعهٔ اسلامی بدون توسل و تمسک به این دو رکن رکینِ میراث پیامبر، جامعهٔ مسلمانان خواهد بود و نه جامعهٔ اسلامی!!
دو رکنی که امروزه بشریت و همه عالم و بهخصوص جامعهٔ ما، سخت به آنها نیازمند است تا به جامعهٔ سالم و متعادل مدنظر ایشان برسیم.
یقیناً سقوط و صعود جوامع انسانی، ریشه در رفتارها و سیاستهای حاکمان و مردمان آن جوامع دارد.
از منظر پیامبر و سلوک رفتاری او، دین زیباترین جلوهٔ رحمانیت حق برای هدایت نوع بشر بر پایهٔ عقل و ایمان است و دینداری رویکردی به این رحمانیت و سیر در مسیر هدایت است.
در این مسیر البته همواره رهزنانی به صورت آفات دین و دینداری ظهور کرده و جوامع انسانی را تهدید کرده است که شناخت آنها و آثار مخربشان، در ساخت جامعهای سالم، بسیار مهم و ضروری است.
پیامبر، خود (با چنین اندیشهای) سنگ بنای اولین جامعهٔ اسلامی (جامعهای متعادل و سالم) را بنا نهاد و البته با نگرانی از آینده و هشدارهای مکرر، از انواع آفات و تهدیدات فردی و اجتماعی دین، مسلمانان را به فرجاماندیشی دعوت و از آفات بزرگ دینداری برحذر میدارد، آفاتی که هم فرد را تهدید میکند و هم جامعه را.
و پیامبر گرچه از آفات دین در عرصهٔ ایمان شخصِ دیندار و متدین سخن میگوید و ما را نهی میکند (مانند حسد و کینه، عُجب و فخرفروشی، دنیاپرستی و هواپرستی، دروغگویی، ریاکاری و …) اما گویی نگرانی عمیقتر او از آفات اجتماعی دین است، آفاتی که میتواند به سقوط، هلاکت و فروپاشی جامعه بینجامد و پیامبر سخت نگران چنین آفاتی است.
آفاتی که در عرصهٔ اجتماع، دین را به خطر میاندازد و به عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیوندخورده با دین مربوط میشوند و چهرهای غیر واقعی از دین به نمایش میگذارد.
به عنوان مثال، فهم نادرست از زهد در دین، موجب خارج شدن انسان از وضع طبیعی زندگی و فروافتادن در دام افراط یا تفریط در زندگی میشود.
همچنین فهم نادرست از قضا و قدر، توکل، انتظارِ فرج، صبر، شفاعت، تقیه و امور دیگر که سبب آسیب به دین و دینداری شده است.
در این میان، پیامبر سهم برخی افراد مؤثر و گروههای مرجع اجتماعی را تأثیرگذارتر، مهمتر، پررنگتر و عمیقتر میداند و ضمن اِنذار و هشدار، انحراف در میان آنها را بسیار خطرناکتر و نگرانکنندهتر برای آیندهٔ جامعه میداند.
در این زمینه میفرمایند:
آفَهُ الدِّینِ ثَلاثَهٌ: فَقیهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ.
آفت دین سه چیز است:
«فقیه و دانشمند بدکار»، «پیشوا و حاکم ستمگر و ظالم»، و «مجتهدِ مقدس نادان»_(نهج الفصاحه)
با چنین وجوهی است که مسلمانان باید با پیروی از مکتب و گفتمان غالب پیامبر که گفتمان اعتدال و اخلاق است، دامان خود را از آسیبها و آفات، پاک نمایند تا جامعهای رو به پیشرفت و توسعه بسازند.
یقیناً شدت چنین آسیبهایی است که میتواند بر چهره جامعه چنگ زده و همزیستی و زندگی مسالمت آمیز را غیرقابل تحمل نماید.
آسیبهایی که باید آنها را خوب شناخت و آگاهانه تأثیرات بدشان را از خود و جامعه دور نماییم:
«عدم فهم عمیق دین و سلوک دینی، دریافت نادرست از مفاهیم دینی، ضعیف شدن باورها و رفتارهای دینی، سست شدن بنیانهای اخلاقی، بیاعتبارشدن ارزشهای دینی، بیاعتقادی به دین و امور مذهبی، اباحهگری مذهبی، گریز از هر امر دینی و مذهبی، وارد کردن خرافات و بدعتها در دین، تنگنظریها، عدم تحمل نظرات دیگران و یا فِرَق اسلامی دیگر و متهم کردن آنها به انحراف و شرک و کفر، مطلقانگاری و توهم مالکیت مطلقِ حقیقت نزد خود، نمایش چهرهای خشن و غیرواقعی از دین و …»، از آفات و آسیبهای بسیار خطرناکی است که بقای دین و گسترش و توسعه آن را به شدت به مخاطره انداخته است.
آنچه امروز میتواند دین و دینداری را از ورطه چنین مخاطراتی برهاند، خردورزی، عقلانیت و استدلالورزی در دینداری است تا این تلقی که دین، مانع اصلی توسعه و توسعه یافتگی است اصلاح گردد.
https://ejlasnews.ir/?p=13742